برخی نقلها از کوروش کبیر


کتزیاس
(( کورش پسر چوپانی بود از ایل مردها ، که از شدت احتیاج مجبور گردید
راهزنی پیش گیرد . کورش در ایام جوانی به کارهای پست اشتغال داشت
و از این جهت مکرر تازیانه میخورد
او با آستیاکس آخرین پادسشاه ماد هیچ نسبتی نداشت
و از راه حیله و تزویر به مقام سلطنت رسید))
(مرحوم حسن پیرنیا – ایران باستان – ج اول – ص 240)

« این شخص یعنی کورش در میان اسرار تاریخ خود سر عجیبی است ، …
شخص کورش هنوز مرموز است و از منشا مجهولی ظهور کرده …»
(علی سامی – پاسارگاد – ص 241)

« گذشته از افسانه آستیاگ و کورش که بر اساس قراین ، منشا پارسی مادی دارد ، به سختی می توانیم نشان دیگری از کورش در روایات ایرانی و محلی بیابیم ، اما در مقابل چهره ممتازی از او در ادب یهود و یونانی ملاحظه میکنیم »
(موذن جامی – ادب پهلوانی – ص 91)

« در مورد زمان بندی پادشاهی کورش نیز ، حداقل مطلبی که میتوان گفت این است که اطمینان بخش نمی تواند باشد ، غیر از تاریخ تسخیر اکباتان که همچنان به صورت مسئله باقی مانده است ، فقط دو رویداد دوران پادشاهی او از تاریخ گذاری دقیق برخوردار است : تصرف بابل و مرگ او در آسیای مرکزی.»
(پی یر بریان – تاریخ امپراتوری هخامنشیان – ص 108 )

در اینکه تورات هم منطبق بر گل نبشته بابلی اوست شکی نباید کرد …
خطوط اول گل نبشته بابلی را با روایات تورات تطبیق دهید…
خطوط اول از قول کورش نیست …
)) خواندن متون یهودایی این احساس را بر می انگیزد که گویا عنایات و امتیازهایی که بوسیله کورش در این مورد خاص به ظهور رسیده است از چهارچوب معمول روابط یک پادشاه شرق نزدیک و یک جامعه قومی – مذهبی فراتر رفته است .
در نمایشی که از کورش داده شده است و به کورش بابلی شده استوانه نزدیک است کوشش قابل ملاحظه ای به کار رفته است تا از جهان گشای هخامنشی تصویر پادشاه صلح دوست و مدارا طلبی بسازد که از روشهای وحشیانه و بی رحمانه آشور بابلی بریده است و مگر این همان کورش نیست که در زمان ما نیز او را بنیان گذار حقوق بشر میدانند ؟… و مگر از همینجا نمیتوان نتیجه گرفت که روابط هخامنشی – یهودایی را می توان در محدوده وسیع تر اصلاح دین پرآشوب چند خدایی به ثبت رساند ؟ ))
( پی یر بریان – تاریخ امپراتوری هخامنشی – ص 136)

((… و چنان که تاریخ نشان داده آنها(یهودیان) تنها در ایران از یاوری و پشتیبانی فرمانروایان برخوردار بودند و بنابراین می توان گفت که ایشان آزادی خود را از هخامنشیان دارند و این هخامنشیان بودند که تورات را » قانون نامه رسمی» یهودیان کردند ))
(ع شاپور شهبازی – کورش بزرگ – ص 319

« گذشته از افسانه آستیاگ و کورش که بر اساس قراین ، منشا پارسی مادی دارد ، به سختی می توانیم نشان دیگری از کورش در روایات ایرانی و محلی بیابیم ، اما در مقابل چهره ممتازی از او در ادب یهود و یونانی ملاحظه میکنیم »
(موذن جامی – ادب پهلوانی – ص 91)

در ضمن کورش خود را شاه انشان معرفی میکند ولی
او از چه زمانی به ایران آمده ؟!
((آریایی ها در آغاز هزاره یکم پیش از میلاد به ایران آمدند و در پایان سده هشتم
ق.م در پارس امروزی ساکن شدند … و کم کم تشکیل دولت محلی را آغاز کردند.نخستین فرمان روای آنها که در تاریخ نامبرده شده است هخامنشی می باشد …))
(ع . شاپور شهبازی – کورش بزرگ – ص 28 )

« داریوش شاه :
آن جا که دروغ لازم است باید دروغ گفت ،
چه ، مقصود از دروغ و راست یکی است » !!!
(به نقل از هرودوت ، پیرنیا ، ایران باستان ، ص 522)

انشان نامی کهن و بی ارتباط با قوم هخامنشی بوده …
« انشان نام الهه ی غله در ایران کهن بوده است »
(کارل مایسلز – پیدایش تمدن – ص 194)
برخی ها کوروش را شاه انشان میخوانند و مدعی هستند که انشان در جنوب ایران قرار دارد

چگونه باید پیدایش قدرتمندانه ناگهانی قوم و دولتی را که عملا ناشناخته بوده است ، در عرصه تاریخ توضیح داد ؟…
ظفرمندیهایی چنین گسترده را نمی توان فقط با اصرار یک طرفه بر انحطاط دولت های مغلوب کورش توضیح داد – که ضرورت دارد همین انحطاط نیز معلوم شود و روند ها و چگونگی های آن مشخص شود .همچنین جهان گشایی های کورش را نمیتوان تا حد این فرض راحت و به حقارت گیرنده تنزل داد و
مدعی برتری بدیهی «اقوام چادر نشین» بر مردمان » یک جا نشین » شد.»
(پی یر بریان – تاریخ امپراتوری هخامنشیان – ص 65)

کوروش در گل نبشته بابلی خود یا همان منشور حقوق بشر
از دو خدای مختلف که همان خدای بابلیان هستند
یاد میکند و آنها را خدای خود میداند
و چندین بار » مردوک » و » نبو» را خدای خود خوانده …

منشور کوروش کبیر

واما کوروش کبیر با موی بور که مردم ایران و بین النهرین را سیاه سران میخوانده یعنی

دارای موی سیاه و این همان نژاد پرستی است که امروزه در غرب هم اسیایی ها را کله سیاه میخوانند

او ، سرزمین » گوتیان » و تمامی سپاهیان «مند» را به فرمانبرداری از او (کورش) واداشت . او (واداشت تا) «سیاه سران » به دست کورش شکست داده شوند . »
( عبدالمجید ارفعی – فرمان کورش بزرگ – ص 17 )

تورات در مورد خاستگاه هخامنشیان و نابود کنندگان بابل – برعکس ان چیزی که میگویند کوروش کبیر حقوق بشر به بابل برده مثل اقای بوش که کشتار به عراق برده و دم از حقوق بشر میزند
» این سخنانیست که خداوند علیه بابل و مردم آن به من فرمود : به همه قوم ها اعلام کنید که بابل ویران خواهد شد ! بت مردوک و سایر بت های بابل سرافکنده و رسوا خواهند شد ! زیرا قومی از شمال بر بابل هجوم خواهند آورد . و آنرا ویران خواهند کرد …»(عهد عتیق –ارمیا – 40-21 : 50:)

» من لشکر بزرگی از قوم های نیرومند شمال را برخواهم انگیخت تا بر بابل هجوم آورند و نابودش کنند ….
از سرزمینی دور دست به جنگ بابل بیایید ، انبارهای غله اش را خالی کنید
خانه هایش را ویران سازید و همه جا را با خاک یکسان کنید …
بنگرید ! سپاهی بزرگ از طرف شمال می آید ! …
آنها سلاح های خود را برداشته و برای کشتار آماده اند
، ایشان سنگ دلند و به کسی رحم نمی کنند
فریاد آنان مانند خروش دریاست ،
ای بابل ایشان سوار بر اسب به تاخت به جنگ تو می آیند »
(عهد عتیق – ارمیا – 42-41 – 10- 9- 3-1 : 50 )

«ای بابل ، ای کوه مستحکم ، ای ویران کننده جهان ، اینک من دشمن توام ! …
از تو چیزی جز یک تپه خاکستر باقی نخاوهم گذارد …شیپور جنگ بنوازید .
به سپاهیان آرارات ، اشکناز و میتی بگویید حمله کنند . فرماندهی تعیین کنید تا دستور حمله بدهد ، اسبان زیاد فراهم کنید »
( عهد عتیق – ارمیا – 27-25 : 51 )
آرارات در مرزهای استپ های روسیه با سرزمینهای جنوب است

بیان دیدگاه